تأثیر تراز انگشت (Digit Alignment) بر ساختارهای بافت نرم انگشت اسب
(The Effect of Digit Alignment on the Soft Tissue Structures of the Digit)
نوشتهی یوگی شارپ (Yogi Sharp) – از مجموعهی The Equinedocumentalist
🔹 توضیح فنی:
این مقاله به بررسی تأثیر تراز استخوانی و محور انگشت (digit alignment) بر بافتهای نرم (soft tissue structures) پا، از جمله:
- تاندون عمقی خمکننده (Deep Digital Flexor Tendon – DDFT)،
- رباطهای سِزاموئیدی (Sesamoidean ligaments)،
- و رباطهای جانبی مفصل دیستال (collateral ligaments of the distal joint) میپردازد.
یوگی شارپ در این تحقیق توضیح میدهد که هرگونه انحراف از تراز طبیعی استخوانهای فالانژی (phalangeal alignment)
میتواند منجر به تغییر در مسیر نیروهای کششی، افزایش تنش در بافتهای نرم،
و در نهایت بروز آسیبهای مزمن ساختاری (chronic soft tissue pathologies) شود.
او همچنین بر اهمیت تراز محور سم–پاسترن (Hoof-Pastern Axis – HPA)
بهعنوان شاخص کلیدی در ارزیابی سلامت عملکردی اندام حرکتی تأکید دارد.
تأثیر تغییر زاویهی سم و در نتیجه تراز فالانژی بر ساختارهای بافت نرم انگشت اسب
(The Effect of Changing the Hoof Angle and Phalangeal Alignment on the Soft Tissue Structures of the Digit)
سؤال اصلی این است که:
تغییر مصنوعی زاویهی سم — و در نتیجه، تغییر تراز محور سم–پاسترن (Hoof–Pastern Axis – HPA) —
چه تأثیری بر تاندونها و رباطهای اصلی انگشت (soft tissue structures of the digit) دارد؟
اغلب این نگرانی مطرح میشود که آیا تراز مصنوعی (artificial alignment)
باعث افزایش بار روی رباط ساسپنسوری (Suspensory Ligament – SL)
و/یا تاندون سطحی خمکنندهی انگشت (Superficial Digital Flexor Tendon – SDFT) میشود یا نه،
و در نتیجه، آیا چنین رویکردی از نظر نعلبندی عملی و ایمن نیست؟
در طول سالها، مطالعات مختلفی در حمایت یا مخالفت با این نوع تراز مصنوعی انجام شده است.
مرور یافتههای پژوهشی
-
Hinterhofer et al. (2001) گزارش دادند که با افزایش ۵ درجهای زاویهی سم (hoof angle increase)
میزان تغییر شکل سم (hoof deformation) کاهش مییابد،
اما در عین حال هشدار دادند که این تغییر ممکن است موجب فشار بیشتر بر پاشنهها (heel crushing) شود —
یافتهای که با نتایج Wilson et al. (1998) مبنی بر افزایش بار پاشنه با تراش گوهای (wedging) همخوانی داشت. -
Thompson et al. (1993) دریافتند که با بالا بردن پاشنه،
فشار تاندون عمقی خمکنندهی انگشت (Deep Digital Flexor Tendon – DDFT) کاهش مییابد،
در حالیکه تنش در SDFT و SL تغییر قابلتوجهی نشان نمیدهد.
با این حال، فشار در شاخهی اکستنسور رباط ساسپنسوری (extensor branch of the SL)
بهصورت چشمگیری افزایش یافت. -
Riemersma et al. (1996) نیز افزایش تنش در SL را پس از بالا بردن پاشنه ثبت کردند.
همچنین، مطالعات دیگری افزایش فشار داخل مفصلی (intra-articular pressure) را در اثر افزایش زاویه گزارش کردهاند،
که نشان میدهد مفاصل و رباطها نیز مستقیماً تحت تأثیر تغییر زاویهی سم قرار میگیرند.
جمعبندی از یافتهها
این دادهها توضیح میدهند که چرا نگرانی از بابت افزایش بار در SL و سایر ساختارهای نرم وجود دارد.
اما آنچه در اغلب این مطالعات روشن نشده این است که:
-
وضعیت واقعی تراز فالانژی (phalangeal alignment) در زمان اندازهگیری چه بوده؟
-
و تنش طبیعی (baseline strain) در یک انگشت با تراز ایدهآل چگونه است؟
بدون دانستن این دو پارامتر، نمیتوان با قطعیت گفت که افزایش زاویهی سم
باعث افزایش بار غیرطبیعی شده یا صرفاً توزیع بار را به حالت طبیعی بازگردانده است.
Broken-Back HPA و نقش آن در آسیبهای DDFT
تحقیقات متعدد، از جمله توسط Waguespack & Hanson (2010)،
نشان دادهاند که تراز شکسته به سمت عقب (Broken-Back Hoof–Pastern Axis – BBHPA)
باعث افزایش فشار بر تاندون عمقی خمکنندهی انگشت (DDFT)
و در نتیجه افزایش خطر سندرم ناویکولار (Navicular Syndrome) میشود.
-
Waguespack و Hanson توضیح دادند که منبع اصلی فشار بر استخوان ناویکولار (Navicular Bone – NB)
نیروی فشاری DDFT است. -
Ruff et al. (2016) این موضوع را گسترش دادند و نشان دادند که
در اسبهایی با دورسیفلکشن بیشتر (increased dorsiflexion)،
نیروی فشاری DDFT بر NB بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد. -
یافتههای Uhl et al. (2018) نیز تأیید کرد که
در همین نوع ترازهای مکانیکی،
ضایعات DDFT دقیقاً در نواحی تحت بیشترین بار فشاری مشاهده میشوند.
سایر پژوهشها، از جمله Witte (2014)، Zani et al. (2015)، Logie (2017)، Turner (2020) و Brown (2020)
نیز همگی بر اهمیت HPA صحیح و همتراز (aligned HPA) در عملکرد بهینه و پیشگیری از آسیبهای مزمن تأکید کردهاند.
بازنگری در مفهوم “افزایش بار”
اگر در یک تراز شکسته (broken alignment) پاشنه را بالا ببریم،
ممکن است قرائت دستگاه نشان دهد فشار در SL یا SDFT افزایش یافته است.
اما سؤال واقعی این است:
آیا واقعاً این ساختارها بیشازحد بارگذاری شدهاند؟
یا اینکه اکنون توزیع نیرو میان DDFT، SDFT و SL متعادلتر (more even strain share) شده است؟
بر اساس شواهد موجود، فرضیهی نویسنده این است که
توزیع بهینهی تنش (ideal strain share)
بهطور مستقیم با تراز ایدهآل فالانژی (ideal phalangeal alignment) همبستگی دارد.
نمودار تیتراژ مقاله (Title Image Illustration)
در تصویر معرفی مقاله،
سه حالت مختلف از تراز فالانژی نمایش داده شده است:
-
Aligned (تراز کامل): توزیع تنش میان DDFT، SDFT و SL یکنواخت است.
-
Broken Back: افزایش تنش در DDFT.
-
Broken Forward: افزایش تنش در SDFT و SL.
افزایش تنش در تصویر با خطوط ضخیمتر مشخص شده است.
برای مطالعهی بیشتر در زمینهی تراز و اثرات بیومکانیکی آن،
میتوانید از لینکهای زیر دیدن کنید:
📺 ویدیو: Hoof–Pastern Alignment Explained
📘 مقاله: Hoof–Pastern Axis by The Equinedocumentalist
افزودن نظر
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری با علامتگذاری شدهاند *